مطالعات روانشناسی



آیا می دانید هدف از زندگی چیست؟ چرا باید زندگی هدف مند باشد؟ زندگی یک مسیر طولانی است. ولی مسلما این مسیر طولانی باید مقصدی داشته باشد و برای رسیدن به چیزی طی شود.

هدف نقطه ایست که هر کسی قصد رسیدن به آن را دارند و برای رسیدن به آن با آگاهی قدم بر می دارند. بسیاری از کسانی که هدف خود را از زندگی مشخص نمی کنند؛ دچار ناامیدی و رخوت می شوند. هدف هر فردی از زندگی متفاوت است.

 

بعضی ها اصلا هدفی در زندگی شان ندارند و معنای واقعی زندگی را نمی دانند. هر چند برای رسیدن به امکاناتی مثل خرید اتومبیل، خانه یا به دست آوردن یک شغل تلاش می کنند و به آن هم می رسند باز هم احساس پوچی می کنند. دلیل آن هم این است که معنای واقعی زندگی خودشان را پیدا نکرده اند.

 

ندانستن هدف

معمولا همه افراد در زندگی خود راهی را طی میکنند بی آنکه هدفی برای آن در نظر گرفته باشند. دلایلی وجود دارد که افراد برای زندگی خود هدفگذاری نمی کنند. خیلی از افراد اصلا با هدفگذاری آشنایی ندارند و اصلا نمیدانند که هدف چیست؟ معمولا این افراد در خانواده هایی بزرگ شده اند که یا سرپرست خانواده کارمند بوده و به صورت روتین زندگی خود را دنبال کرده و به دنبال تحول زندگی خود نیستند بنابراین با مفهوم هدف گذاری زیاد آشنایی ندارند

 

راه اشتباه

خیلی از افراد راه رو بلد نیستند و همچنین به درستی آموزش ندیده اند و خیلی از این افراد با نحوه صحیح هدفگذاری آشنایی نداشته و در بسیاری از مواد وقتی از این افراد میپرسی هدف چیه اصلا نمیتونن جواب درستی بهت بدن و معمولا هدف رو با مقصد و یا ارزش اشتباه میگیرن. همین افراد وقتی برای کاری هدفگذاری میکنند شکست خورده و به بسیاری از اهداف خود دست پیدا نمیکنند. و دلیلشم همین آموزش هایی اشتباهیه که این افراد دیدند.

 

 

مزایای داشتن هدف در زندگی:

1- تمرکز بهتر

امروزه زندگی انسان ها با 100 سال پیش قابل قیاس نیست، وجود هزاران هزار وسیله ی که برای راحتی انسان ها اختراع و تولید شده است، وجود اینترنت، شبکه های اجتماعی، تلفن های همراه، هزاران اپلیکیشن و وسایلی که برای تفریح و سرگرمی انسان ها ساخته شده است، نامحدود تبلیغاتی که برای خرید کالاها و داشتن زندگی بهتر از تلویزیون، ماهواره، رادیو، بیلبوردهای شهری و … توجه ما را به خود جلب می کند، همه و همه باعث شده است ما به نوعی مسخ شویم.

 

اکثر ما در یک گیجی مبهم و حاصل از این همه اطلاعات و فن آوری گرفتار شده ایم، دوست داریم همه این موارد را تجربه کنیم، همه این وسایل را داشته باشیم و البته هر روز هم به تعداد آنها افزوده می شود، اما باید بدانیم امکان اینکه به همه این خواسته ها برسیم وجود ندارد زیرا ما انسان ها در داشتن خواسته، سیری ناپذیر هستیم و هیچ وقت نمی توانیم به پای آن برسیم.

 

 

2- پیشرفت بیشتر

همانطور که اشاره شد، شرایط امروزه خیلی فرق کرده است و خواسته های ما بیشتر شده است و از طرفی همین خواسته ها و هزاران عوامل حواس پرتی دیگر باعث شده است که ما قدرت تصمیم گیری مان را تا حدود خیلی زیادی از دست بدهیم، اینکه اگر نتوانیم تصمیم بگیریم چه خواسته هایی را انتخاب کنیم و کدام ها را فدا کنیم باعث می شود هیچ وقت دست به عمل نزنیم و نتوانیم به خواسته خود برسیم.

 

اما وقتی هدف خودمان را قطعی انتخاب می کنیم و برای رسیدن به آن متعهد می شویم، آن وقت است که برای رسیدن به آن هدف برنامه ریزی کرده و دست به عمل می زنیم و در نهایت شروع به پیشرفت کردن می کنیم پس داشتن هدف در زندگی می تواند به شدت روی پیشرفت ما تاثیر بگذارد.

 

3- کارایی و حس بهتر

وقتی بدانید چه می خواهید و چه کارهایی را باید انجام دهید، این کار باعث می شود فقط روی کارهایی که برای رسیدن به آن هدف نیاز است متمرکز شود، بنابر این کارایی شما به شدت افزایش می یابد، وقتی هم که کارایی تان بالا باشد شروع به پیشرفت می کنید، پیشرفت کردن باعث می شود شاد شوید و روحیه تان هم بالا برود، البته ممکن است یک نفر خوش گذرانی کند و او هم شاد باشد ولی مطمئن باشید شادی که از رسیدن به یک هدف سخت و مهم به دست می آید با خیلی چیزها قابل قیاس نیست.

 

 

مراحل تعیین هدف:

1. دقیقاً تصمیم بگیرید که از زندگی‌تان چه می‌خواهید:

درآمد

خانواده

سلامتی

دارایی خالص

 

۲ . بنویسید.

اهداف شما باید نوشته شود. این اهداف باید واضح، مشخص و قابل اندازه‌گیری باشد.

 

۳ . مهلت تعیین کنید.

اگر هدف شما به اندازه کافی بزرگ است، زمان‌بندی کنید.

 

۴ . موانع را شناسایی کنید.

چرا تا کنون به هدفتان نرسیده‌اید؟

 

۵ . دانش، اطلاعات و مهارتهای لازم برای دستیابی به هدفتان را کسب کنید.

یک مهارت نام ببرید که با بهبود مداوم و رسیدن به درجه عالی، شما را در دستیابی به مهمترین هدفتان کمک می‌کند. هر چه که هست، روی یک کاغذ بنویسید، برنامه‌ریزی کنید و هر روز روی آن کار کنید.

 

۶ . کسانی که کمک و همکاری‌شان برای دستیابی به هدفتان لازم است را شناسایی کنید.

 

۷ . تمام کارهای لازم برای دستیابی به هدف را در یک لیست یادداشت کنید.

 

۸ . برنامه‌ریزی کنید. این کار را با تعیین گامهای لازم به ترتیب و با اولویت انجام دهید.

 

۹ . طرح داشته باشید. طرحتان را به تعداد گامهای مشخصی از نقطه شروع تا دستیابی کامل به هدف، مرحله‌بندی کنید.

 

۱۰ . مهمترین کاری که در هر روز باید انجام بدهید را انتخاب کنید.

 

۱۱ . منظم باشید

تمرکزتان را فقط روی آن کار بگذارید. فقط یک کار.

 

 

۱۲ . اهدافتان را در ذهن تصویرسازی کنید.

تصویرهای واضح، زنده، هیجان‌انگیز و احساسی از اهدافتان خلق کنید به طوریکه انگار واقعی هستند.

 

۱۳ . تمرینی برای تعیین هدف

کاغذی بردارید و در بالای آن کلمه اهداف” را و سپس تاریخ آنروز را بنویسید. در زیر آن تعداد ۱۰ تا از اهدافی که دوست دارید تا یکسال آینده بدانها دست یابید را بنویسید.

 

۱۴ . هدف اصلی و قطعی خود را مشخص کنید.

هدف گذاری انگیزه لازم برای زندگی را در شما ایجاد خواهد کرد و باعث خواهد شد تا شما شادتر زندگی کنید و از انرژی بیشتری بهره مند گردید. و با طی کردن اهداف خود پله پله به سمت موفقیت قدم بردارید. پس همین حالا برخیزید آموزش درست هدفگذاری رو فرا گیرید و خود را به قله های موفقیت و کامیابی برسانید.

 


صدای رادیویش تا چند خانه آن طرف‌تر شنیده می‌شد. عادت شب و روز و چند ساله اش بود. به طوری که صبحش را با اخبار بامدادی رادیو و شبش را با آهنگ‌های قدیمی آن به پایان می‌برد.

نه تنها صدای رادیویش، بلکه عطر نان تنوری و شمعدانی‌ها و حیاط آب پاشی شده اش نیز خانه‌های اطرافش را مهمان خود می‌کردند و به گفته خودش و نزدیکانش، این کار‌ها به رسم و عادت جوانی تا به امروزش بود که حالا مویی سپید کرده بود و عینکش به شمایل ته استکانی آن هم با نمره‌ای بالا رسیده بود.

جفت کردن کفش‌ها جلوی درب ورودی ایوان که در میان آن‌ها یک جفت کفش مردانه تمیز و واکس زده شده خودنمایی می‌کرد و به رسم روز‌ها و یاد ایام جوانی و پس از ازدواجشان بود بیش از همه خودنمایی می‌کرد و چرایی این کار را با اشک‌های حلقه زده در چشمانش فقط در یک کلمه و آن هم انتظار خلاصه می‌کرد.

اطرافیانش می‌گفتند بیش از هفت دهه از زندگی طوبا خانم می‌گذرد و این روز‌ها بیش از همیشه شکننده‌تر و فکورتر شده است تا جایی که شاید از ساده‌ترین و بی منظورترین جملات هم دل شکسته می‌شود و همه این‌ها به خاطر دوره حساس کهنسالی اش است و این موضوع، حقیقتی بود که از آواز بریده بریده طوبا خانم به یاد گذشته‌ها و با مطلع شعر، '' از زندگانیم گله دارد جوانیم

شرمنده جوانی از این زندگانیم

دارم هوای صحبت یاران رفته را

یاری کن‌ای اجل که به یاران رسانیم '' سروده استاد شهریار می‌توان با تمام وجود و به خوبی درک کرد.

کهنسالی، یکی از دوره‌های حساس زندگی هر فردی است که افراد سالمند را در زمره گروه آسیب پذیر جامعه قرار می‌دهد و به همین دلیل، آن‌ها از لحاظ جسمی و روحی به مراقبت بیشتری نیاز دارند بالاخص در این روز‌ها که شیوع ویروس کرونا این افراد را بیش از پیش شکننده‌تر کرده است چرا که باید به جامعه سالمند کمک کرد تا بتوانند حس مفید بودن داشته باشند و از این دوره به چشم چند قدم مانده به پایان فصل زندگیشان نگاه نکنند.

مریم سامانی روانشناس بالینی در رابطه با مراقبت‌های جسمی و روحی از سالمندان و ایجاد حس مثبت و مفیدبودن در این افراد اظهار کرد: با افزایش سن، افرادی که به سمت سالمندی حرکت می‌کنند و وارد این دوره می‌شوند، تغییرات زیادی را در زندگی خود تجربه می‌کنند که این تغییرات بر کیفیت زندگی آن‌ها تاثیرگذار است. بنابراین، توجه بیشتر به حفظ اعتماد به نفس در گروه سالمندان، یک وظیفه برای تمامی افراد بالاخص فرزندان و نزدیکان آن‌ها محسوب می‌شود که می‌تواند تقویت روابط و افزایش کیفیت زندگی فرد سالمند را به دنبال داشته باشد.

وی با اشاره به نقش مهم خانواده در مراقبت از سالمندان بیان کرد: اعضای خانواده و افرادی که مراقبت از این افراد سالمند را بر عهده دارند، موظف هستند که به نوعی در ابتدا با این مسئله آشنا شوند و بتوانند آن را به عنوان یک ابزار مهم درنظر بگیرند چرا که این موضوع می‌تواند به فرد سالمند کمک کند تا کیفیت زندگی خود را بالا ببرد.

این روانشناس بالینی تصریح کرد: به طور کلی، وقتی یک فرد به ۶۵ سالگی می‌رسد، کم کم نیاز به مراقبت در فرد ایجاد می‌شود و تعاملات اجتماعی شخص هم به تدریج کاهش پیدا می‌کند که کاهش کلی این فعالیت‌های اجتماعی باعث می‌شود فرد، اوقات فراغت بیشتری داشته باشد و همچنین، این موضوع می‌تواند باعث کاهش کیفیت سلامت روان شود تا جایی که حس نیتی در آن‌ها افزایش پیدا کند و در این شرایط، ارزش گذاری‌ها برای این افراد سالمند کاهش می‌یابد و سازگاری دشوار می‌شود و معنای زندگی در این سن تغییر و احساس مفید بودن نیز کاهش پیدا می‌کند.

سامانی گفت: فرد سالمندی احساس موفقیت دارد که بتواند به دیگران کمک کند و احساس ارزشمندی و سودمندی برای دیگران داشته باشد. یعنی در آن شبکه حمایت اجتماعی قرار گرفته باشد. بنابراین، پژوهش‌ها نشان داده اند که هر چقدر این نقش پررنگ‌تر باشد، فرد سالمند احساس سلامت ذهنی و جسمانی بیشتری نسبت به بقیه خواهد داشت تا جایی که اضطراب مرگ و میر آن‌ها نیز کاهش پیدا می‌کند و همچنین به مراقبت کمتری نیاز دارند.

این روانشناس بالینی تاکید کرد: با افزایش امید و روحیه و حس مفید بودن در سالمندان، مشاهده می‌کنیم که این افراد احساس خودکارآمدی و باور تسلطی دارند. یعنی به این باور می‌رسند که می‌توانند در زندگی خود و دیگران موثر بوده و سودرسانی داشته باشند که در این زمان می‌گوییم خلق و خوی فرد از افسردگی فاصله می‌گیرد، اما اگر فردی احساس کم ارزش بودن داشته باشد به سمت افسردگی می‌رود و خلق و خوی افسردگی بر این فرد سایه می‌اندازد و احاطه پیدا می‌کند.

وی با اشاره به این که انجام کار‌های خلاقانه یکی از عوامل موثر در افزایش اعتماد به نفس سالمندان است، افزود: فرد با این کار می‌تواند مشاهده کند که چگونه کیفیت زندگی خود را از حالت تکراری بودن دور کند و با ایجاد سرگرمی و براساس آن چه که فرد سالمند دوست دارد، می‌توان سطح اعتماد به نفس فرد را افزایش داد و بر این اساس، شاید یک فرد به کار‌های هنری علاقه داشته باشد و فرد دیگری فعالیت کردن در زمینه‌های ورزشی را دوست داشته باشد.

سامانی تصریح کرد: یکی از مهم‌ترین چیز‌هایی که در این خصوص باید موردتوجه قرار گیرد، این است که نباید فرد سالمند را موردانتقاد قرار داد چرا که تمجید و ستایش، مهم‌ترین اصولی هستند که در مقابل این گروه حساس باید مورد توجه قرار بگیرد و از مهارت‌های فرد باید قدردانی شود و هر چقدر این قدردانی در فضای فرد بیشتر باشد آن فرد هم خلق و خوی خود را افزایش می‌دهد و احساس ارزشمندی بیشتری خواهد داشت.

وی گفت: ضمن تمجید‌ها و قدردانی ها، افراد می‌توانند در مقابل پیشنهاد‌های مثبت ارائه شده به فرد سالمند پذیرش بیشتری ارائه دهند و فضای خانه را به فضایی شاد و دوستانه و سالم تبدیل کنند. بنابراین، امید به زندگی در آن فرد افزایش پیدا می‌کند و اعتماد بیشتری به فردی که از او مراقبت می‌کند خواهد داشت.

وی افزود: احساس استقلال، یکی از مهم‌ترین چیز‌هایی است که باید در فضای روانی یک فرد سالمند مورد توجه قرار داد و موضوعی که باید به عنوان یک محور به آن نگاه شود این است که واکنش‌هایی که فرد سالمند در مقابل رویداد‌های مختلف از خود نشان می‌دهد را ارزش گذاری کرد و به آن‌ها توجه مثبت نشان داد و تماس با آن‌ها را افزایش داد تا سلامت روانی و فضای عاطفی آن‌ها گسترده‌تر شود. زیرا علاقه نشان دادن به جنبه‌های مختلف زندگی و خود فرد سالمند و توجه نشان دادن به علایق آن‌ها و تشویق کردنشان می‌تواند یک راهکار موثر در افزایش اعتماد به نفس در یک فرد سالمند باشد.

سامانی تاکید کرد: افرادی که از سالمندان مراقبت می‌کنند، به جای درنظر گرفتن این مراقبت به عنوان یک وظیفه خسته کننده و مسئولیت، می‌توانند به عنوان یک دیدگاه به دنبال یک راه حل برای ارتقا اعتماد به نفس فرد سالم باشند و بدانند این فضا می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا با افزایش اعتماد به نفس فرد سالمند و تشویق‌ها و توجه‌هایی که به او می‌کنند استقلال سالمند را پررنگ‌تر کرده و حس بی ارزشی و ناتوانی را از وی دور کنند.

این روانشناس بالینی ادامه داد: سالمندان را می توان به دو دسته تقسیم کرد. سالمندانی که تنها زندگی می‌کنند و سالمندانی که در کنار خانواده زندگی می‌کنند و افراد سالمندی که در کنار خانواده زندگی می‌کنند معمولا نیازمند مراقبت‌های پزشکی و کمک‌های بیشتری هستند که اعضای خانواده در تعامل با این افراد می‌توانند نیاز‌ها را بیشتر موردتوجه قرار دهند و به فرد سالمند کمک کنند.

وی گفت: با توجه به شرایط کرونا که همه افراد در تمام دنیا را تحت تاثیر خود قرار داده است باید بدانیم که این بیماری اضطراب بیشتری را در افراد بالای ۶۰ سال ایجاد کرده و خطر ابتلا به این بیماری برای آن‌ها بسیار دشوارتر است چرا که بیشتر در معرض خطر مرگ قرار دارند و ترس بیشتری را هم تجربه می‌کنند. بنابراین، مراقبت‌ها و ترس‌ها در زمان جاری، در این افراد بیشتر است و احساس انزوا و تنهایی، مشکلات سلامت روان را در آن‌ها پررنگ‌تر کرده و آن‌ها را بیشتر به مخاطره انداخته است که همین ترس‌های روانی باعث ضعیف‌تر شدن سیستم ایمنی بدن آن‌ها می‌شود.

سامانی در پایان خاطرنشان کرد: پژوهش‌ها نشان داده است که ۹۰ درصد از مرگ و میر‌های ویروس کرونا در افراد بالای ۷۰ سال دیده شده است و این مسئله توجه و مراقبت بیشتر از افراد سالمند در این دوره را می‌طلبد که در این دوره باید مراقبت‌های بیشتر روانی و افزایش اعتماد به نفس و تشویق‌ها را حتی به صورت تلفنی و تماس تصویری داشته باشیم تا حس ارزشمندی در این افراد تقویت شده و احساس انزوا، تنهایی و ترس از مرگ در آن‌ها کمتر شود تا بتوانند عمر طولانی‌تر و زندگی با کیفیت تری را تجربه کنند.


 آدمهای سمی» یا منفی» می‌توانند نقش مهمی در زندگی ما ایفا کنند و اگر دقیق‌تر نگاه کنیم می‌توانیم ببینیم که در واقع هیچکس ذاتا منفی یا سمی نیست و صرفا مشکلی وجود دارد که باعث می‌شود از دید ما منفی به نظر برسد.

 

واقعیت این است که چیزهای زیادی می‌توانیم از این موقعیت‌ها یاد بگیریم. در این مطلب به شما می‌گوییم با چنین افراد و شرایطی چطور راحت‌تر برخورد کنید. فقط کافیست یادتان باشد به جای اینکه با یک اردنگی چنین آدمی را از خود دور کنید، از فرصت استفاده کنید و درمورد خودتان چیزهایی یاد بگیرید!

 

1) ببینید چه چیزهایی می‌توانید از آدمهای منفی یاد بگیرید 

یکی از اولین کارها و احتمالا مهمترین کاری که در زندگی خودم در مواجهه با افراد منفی انجام می‌دهم این است که از خودم می‌پرسم چه چیزی در این آدم مرا آزار می‌دهد، چه چیزی باعث می‌شود در مواجهه با این فرد احساس بدی داشته باشم، آیا تجربه یا خاطره‌ای تلخ را به یادم می‌آورد، آیا حس خاصی را در من برمی‌انگیزد، آیا مانعی بر سر راهم ایجاد می‌کند.

 

وقتی بفهمیم چه چیزی را در این آدم دوست نداریم و حالمان را بد می‌کند می‌توانیم بررسی کنیم آیا چیزی است که بتوانیم اول در وجود خودمان آن را کنترل یا هماهنگ کنیم. دلیل اینکه اول باید به خودمان نگاه کنیم این است که ببینیم این شخص چه نقشی می‌تواند در خودشناسی ما داشته باشد. بیشتر اوقات وقتی روی خودمان کار می‌کنیم این آدمها از زندگی‌مان ناپدید می‌شوند یا تغییر می‌کنند.

 

وقتی به خودتان نگاه می‌کنید ممکن است متوجه شوید مشکل از قضاوت شما در مورد این آدمهاست. یا ممکن است کارهایی انجام می‌دهند که شما دوست ندارید، شاید هم قابل اعتماد نیستند و برای همین مشکلاتی در زندگی‌تان بوجود می‌آورند. به هر حال هدف این است که با همان حس بد ادامه ندهید و در عوض نسبت به چیزی که در حال روی دادن است به یک صلح یا پذیرش نسبی برسید تا بتوانید عامل منفی را حذف کنید، نه وما آدمش را!

 

اگر بعد از بررسی‌ها دیدید راهی جز کنار گذاشتن آدم منفی از زندگی خود ندارید حالا می‌توانید با خیال راحت‌تری این کار را انجام دهید، موضوع این است که دلیل حذف آدمهای منفی از زندگی‌تان این نباشد که توان روبرویی با چیزی را که از درون خودتان آزارتان می‌دهد ندارید. بهترین نتیجه‌ای که خواهید گرفت این است که انگیزه‌های منفی درون خودتان را پیدا می‌کنید.

 

2) برای خودتان وقت بگذارید 

این هم تا حدودی با توصیه‌ی اول در ارتباط است: پیدا کردن چیزی که آزارتان می‌دهد. کمی عمیق‌تر به خودتان نگاه کنید، فاصله گرفتن از آدمهای منفی و وقت صرف کردن برای خودتان گاهی راهی بسیار عالی و موثر است که احساسات خودتان را در شرایط گوناگون محک بزنید و با هم مقایسه کنید. زمانهایی در زندگی وجود دارد که به هر دلیلی مجبوریم آدمهای منفی را اطرافمان داشته باشیم (مثلا در محیط کار)، اما اگر یاد بگیریم با فاصله گرفتن از این افراد و وقت گذاشتن برای خودمان، خود را شارژ کنیم می‌توانیم به یک صلح و آرامش درونی برسیم و درگیر قضاوتهای بی‌وقفه‌ای نشویم که ذهن‌مان را آشفته کند. منظور این نیست که مجبوریم تا آخر عمر این اشخاص را تحمل کنیم، بلکه هدف این است که ببینیم به چه چیزی نیاز داریم و در نهایت یاد بگیریم باوجود آدمهای سمی و منفی، آرامش درونی خود را حفظ کنیم و دوست خودمان باقی بمانیم.

 

3) قضاوت‌شان نکنید؛ واقع بینانه با آنها ابراز همدردی کنید 

یکی از بزرگترین چیزهایی که می‌توانیم گرفتارش شویم و به آن عادت کنیم، قضاوت دیگران است. گاهی این کار را انجام می‌دهیم بدون اینکه حتی بدانیم! قضاوت یک نفر دیگر حتی می‌تواند آنقدر اعتیاد آور باشد که آن را صرفا به دلیل اینکه جزئی از نگرش و رفتار ما شده انجام دهیم و فراموش کنیم که نقاط قوت دیگران را هم ببینیم. ما دیگران را قضاوت می‌کنیم به این دلیل که کاری را انجام نمی‌دهند که ما دوست داریم یا مانند ما عمل نمی‌کنند. دلیل قضاوت دیگران می‌تواند دستپاچگی و پریشانی، حسادت و یا حتی ترس باشد. علت قضاوت ما هر چه که باشد باید خود را از این عادت خودخواهانه رها کنیم. این خود ِ شما نیستید که قضاوت می‌کنید؛ بلکه این باورها و افکار و نگاههای خود پسندانه است که با با خلق توهمات و خیالات باطل به ما القا می‌کند که چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است.

 

4) رفتار آنها را به خودتان نگیرید 

ما همیشه هم از علت رفتارهای دیگران آگاه نیستیم. حتی اگر به نظر برسد این افراد دقیقا به شخص» شما حمله می‌کنند، باز هم ممکن است موضوع تماما به شما مربوط نباشد. یادآوری این موضوع مهم باعث می‌شود نه تنها در درون‌تان به صلح بیشتری برسید بلکه کمک‌تان می‌کند کمتر خشمگین شوید و واکنش تند نشان دهید. همه چیز را شخصی تلقی کردن گاهی واقعا شرایط را ناخوشایند می‌کند.

 

5) بدانید که نباید از رفتار آنها به سادگی هم بگذرید 

منظور این است که نه به رفتار آنها واکنش تند و فوری نشان دهید و نه به سادگی از آن چشم پوشی کنید، بلکه باید موقعیت را تعدیل و کنترل کنید. شما این توانایی را دارید که با درک رفتارهای دیگران و انتخاب یک واکنش مناسب، روی دیگران تاثیر بگذارید. بعضی اوقات می‌توانیم بگوییم: بسیار خب او هنوز خیلی جوان و بی‌تجربه است، یا: این سلیقه‌ی اوست و اینگونه دوست دارد. باید قبول کنیم که گاهی آدمها جوری رفتار می‌کنند که مورد پسند همه نیست. تغییر دیدگاه نه تنها به نفع خودتان است بلکه به نفع همه‌ی آنهایی که در موقعیت هستند نیز می‌باشد.

 

6) از اینکه بدون آنها ادامه دهید نگران نباشید 

فاصله گرفتن از بعضی از آدمها همیشه یک انتخاب است. یادتان باشد که هدف این نیست که نسبت به افرادی که دلتان می‌خواست هرگز در زندگی‌تان نبودند جبهه بگیرید و برایشان نقشه بکشید، بلکه منظور این است که در همان مرحله‌ی اول تصمیم به ترک این آدمها نگیرید و با قضاوت نادرست و بدبینی آنها را حذف نکنید. توصیه‌های گفته شده را بکار ببرید و در نهایت اگر نتیجه‌‌ای را که انتظار می‌رفت نگرفتید انتخاب کنید. خود شناسی و رشد شخصیت، بخش بزرگی از این پروسه است و درک و تحسین دیگران می‌تواند انرژی زیادی به خودتان برگرداند.


 

بسیاری از والدین همیشه در ذهن خود آینده ای درخشان را روبه روی فرزندانشان می بینند و همیشه تلاش میکنند بهترین ها را برای فرزند خود محیا کنند تا بتوانند رویاهای آنها تحقق پیدا کند ولی بعضی مواقع رفتاری از فرزندانشان سر میزند که آن چنان ترسی به جانشان می افتد و آنقدر حالشان گرفته می شود که بدترین عاقبت ها جلوی چشمنشان جان می گیرند. مثل هنگامی که سیگار در جیب فرزندشان پیدا می کند و یا متوجه بوی سیگار از دهان او می شوند، در این مواقع نمیدانند واقعا چگونه رفتار کنند و شاید هم خودشان را سرزنش کنند در این مقاله ما به شما نحوه برخورد با نوجوانان سیگاری را آموزش میدهیم با ما همراه باشید.


علل گرایش نوجوانان به سیگار و یا قلیان:
استعمال سیگار در نوجوانان، بیشتر جنبه خود نمایی دارد و آرام آرام برای کسب لذت صورت می گیرد. آغاز مصرف سیگار در سنین جوانی و میانسالی ممکن است تاثیر چندانی بر خلقیات فرد نداشته باشد؛ ولی تجربه استعمال سیگار تا قبل از بیست سالگی یعنی در بحرانی ترین سنین نوجوانی، به این سبب که دوران شخصیت سازی نوجوان است و هر تجربه ای را تا آخر عمر فرا راه خود قرار می دهد، بسیار خطرناک است.

یکی از دلایل اصلی روی آوری نوجوانان به سیگار، کنجکاوی در امتحان کردن آن است که اغلب ازطریق دوستان و همسالان تبلیغ می شود و آرام آرام برای ادامه این تجربه، بهانه های دیگری نیز فراهم می شود. برخی از نوجوانان برای مخالفت با خانواده و رفع حقارتها به این کار دست می زنند و می خواهند از این طریق اعتماد به نفس بیشتری کسب کنند. رقابت با گروه همسالان از طریق خود نمایی، بزرگترین دلیل شایع برای آغاز کشیدن سیگار است.

بسیاری از پسران نوجوان سیگاری، عقیده دارند که با هر پکی که به سیگارمی زنند، احساس مردانگی می کنند و این شیوه به زودی جزئی از شخصیت آنها می شود. تقلید از پدر و مادر و اطرافیان نیز تاثیر زیادی در سیگاری شدن نوجوان دارد. اضطراب، تنش، محرکهای شدید روانی و ناراحتی های خانوادگی عوامل عمده زمینه ساز برای روی آوردن به سیگار هستند.

 


نحوه برخورد با نوجوانان سیگاری:
1-  باید خودتان را کنترل کنید، به نوجوان سیگاری تان عکس العمل شدید نشان ندهید


2- امر و نهی شما به طور مستقیم بی فایده است. متوجه کردن نوجوان تان در مورد اشتباهاتش قلق خاصی دارد


3- محبت تان را نسبت به او زنده نگه دارید و به فرزندتان عشق بورزید


4- رابطه تان را با فرزندتان تقویت کنید

5-  با  او در مورد سیگار کشیدن صحبت کنید (منظور از صحبت نصیحت، سرزنش یا تمسخر نیست بلکه این است که بنشینید و با مهربانی به او بگویید که از این وضع ناراحت هستید و دلتان می خواهد درباره آن کمی با هم صحبت کنید. سعی کنید بیشتر به او گوش کنید و دلایلش را بشنوید. منصف باشید، او را قضاوت نکنید و در حین صحبت ها حمایتتان را به او نشان بدهید.)

6-  فرزندتان را در زمینه هایی که واقعاً استعداد و علاقه دارد وارد کنید

7- مدرسه و معلمین منبع مهمی برای کمک به شما هستند، به مدرسه فرزندتان بروید و از آنها کمک بخواهید.

8-
ببینید نوجوان تان با چه کسی رابطه ی صمیمی تری دارد از فرد مورد نظر نیز برای صحبت با نوجوان تان کمک بگیرید.

9-
با نوجوان به مسافرت و تفریح (باشگاه، پارک، پیاده روی و) بروید.

10-
سعی کنید با موافقت نوجوان تان جلسه ی هفتگی بگذارید. در جلسه خواسته ها و انتظارات خود را از نوجوان تان بنویسید، از نوجوان تان نیز بخواهید خواسته های خودش را از شما بنویسد.

11-
اگر نوجوان تان بیش از اندازه ناسازگار است و با رعایت این موارد نتوانستید با او رابطه برقرار کنید. حتما به مشاور یا روان شناس مورد اعتماد مراجعه کنید تا با توضیح جزئیات بیشتر شما، کارشناس راهنمایی تان کند.

 

 

راه های جلوگیری از سیگاری شدن نوجوانان:
نه گفتن را آموزش دهید:
فرزند شما باید مهارت‌های زندگی و به ویژه مهارت نه گفتن را یاد بگیرد. او باید بتواند با درخواست‌های نابجای دیگران مقابله کند و در برابر خواسته‌های آنها برای مصرف سیگار یا دیگر مواد آسیب‌زا نه بگوید. اگر بتوانید اعتماد به نفس فرزندتان را تقویت کنید، قطعا نگرانی‌تان در این مورد کمتر خواهد شد.

فرزندانمان را نسبت به سیگار دده کنید:
در این سن، گاه گفت‌وگو با والدین دشوار است (نوجوان در این سن والدینش را مظهر قدرت و اقتدار می‌بیند و می‌خواهد از این  اقتدار رهایی یابد.)، شخصیت آنان همانند بدنشان کاملا شکل می‌گیرد، استدلال علمی و عقلانی بازتاب کمتری دارد، احتمال ابتلا به سرطان کاملا بعید به‌نظر می‌رسد و سیگار کشیدن مربوط به میهمانی‌ها و جشن‌ها و زمانی که برای رفع خستگی در کنار دوستانشان هستند، می‌شود.

 

از این‌رو بهتر است دلایلی که او به سیگار کشیدن وامی‌دارد تحلیل کنید و او را بر آن دارید از خود بپرسد که آیا واقعا به سیگار کشیدن نیاز دارد؟ در سنی که او به‌دنبال مدل‌های جدید هویت می‌گردد باید از استدلال‌های روانشناختی بهره گیرید و سیگار» را از چشم او بیندازید.



او را وارد دنیای بزرگسالان بکنید
به نوجوان‌تان فرصت اظهارنظر بدهید و در مورد کارهای گوناگون با او م کنید تا در ضمن احترام به شخصیت و حفظ استقلال او، حس مسئولیت پذیری و اعتماد به نفس‌اش را هم تقویت کرده باشید. م با نوجوانان آنها را به دنیای بزرگسالان وارد می‌کند و از طرف دیگر با برخورد اندیشه‌های نوجوان و والدین، کم کم نگرش صحیح‌تری در هر دو طرف ایجاد می‌شود و به جای حل تنش‌زای مشکلات، نظرها در جریان گفت و گو به هم نزدیک‌تر می‌شوند.

عوارض سیگار کشیدن را بگویید
به نوجوان خود یادآوری کنید که سیگار کشیدن عامل کوهی از مشکلات است. شما با سیگار کشیدن باعث تنفس بد خود میشوید و امکان داره به بیماریهای ریوی مبتلا بشین. سیگار کشیدن باعث چین و چروک در صورت و حتی پیری زودرس میشه. سیگار لباس، مو و بدنتان را بدبو و دندان هایتان را زرد میکنه. حتی عامل سرفه های مزمن بوده و همچنین انرژی کمتری برای ورزش کردن و سایر فعالیت های سرگرم کننده در بدن شما باقی میگذاره.

 


یکی از محصولات جانبی که کرونا با خود به زندگی ما آورده، پدر و مادر‌های عصبانی است. پدر و مادر‌هایی که تنش‌های و مشکلات روزانه خود را تاب می‌آورند و همه را یکجا با داد زدن سر کودک خود تخلیه می‌کنند.

در این بین کودکان هر روزه با ترس و تحقیر‌های والدین خود روز‌های کودکی خود را پشت سر می‌گذارند. در ادامه با مواردی که موجب این داد زدن‌ها می‌شود، عوارضی که بر کودکان و بزرگ‌سالی آن‌ها دارد و روش‌های مقابله با این رفتار ناهنجار، شما را همراهی می‌کنیم.

۱. چرا عصبانی هستیم؟

ممکن است مشکلات اقتصادیی که ناخواسته با ورود کرونا در جامعه به وجود آمدند علت اصلی عصبانیت ما باشد. این مشکل می‌تواند بر روابط خانوادگی و شویی اثر بگذارد و ما را بی حوصله و مضطرب کند. این خلق تنگ به کنش‌ها به سرعت و با خشم پاسخ می‌دهد.

اگر این کنشگر رییس باشد مجبوریم خود را ملایم‌تر نشان دهیم، ولی این اجبار را در مقابل کودکان خود نمی‌بینیم. عصبانیت پنهان» می‌تواند شامل مشکلات اقتصادی، اختلاف طبقات اجتماعی، تبعیض جنسیت، مشکلات خانوادگی، مشکلات شویی و گره‌های روانی باشد.

علت عصبانیت پیدا» ممکن است دعوای لفظی، کثیف شدن لباس‌هایمان، گم کردن کلید‌های خانه و از این قبیل موارد باشد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که عصبانیت‌های پنهان اغلب پایدارتر هستند، ولی عصبانیت‌های پیدا تکانه‌ای و شدیدتر عمل می‌کنند.

 

۲. داد زدن‌های ما برای کودکان چطور معنا می‌شود؟

الف) کودکان درک کاملی از موضوعات و مشغله‌های روزانه ما ندارند و مجبور هم نیستند که این موضوعات را به این زودی در زندگی خود حس کنند؛ بنابراین آن‌ها متوجه نیستند وقتی شما عصبانی هستید از سر و کول‌تان بالا نروند و برای درخواست یک بستی جلوی خودشان را بگیرند. شیرینی ایام کودکی به همین روز‌های بی خبری خلاصه می‌شود.

ب) کودکان خشم و عصبانیت شما را برای خود اینگونه معنا می‌کنند که ناخواستنی هستند، لایق محبت نیستند و گاهی دچار تنفر‌های لحظه‌ای از خود و شما می‌شوند. مشکلات همین جا تمام نمی‌شود و در برخی از کودکان به صورت شب ادراری، لکنت زبان، خجالت بیش از حد و دیگر موارد مشابه، خود را نشان می‌دهد. اثرات عصبانیت‌های والدین در بزرگسالی این کودکان منجر به خود سانسوری، ترس از حضور در اجتماع، عدم موفقیت‌های اجتماعی، سرکوب شدن خلاقیت‌ها و عصبانیت پنهان می‌شود.

۳. چگونه سعی در درمان خود کنیم؟

برای اینکه سر کودکان معصوم، عصبانیت خود را خالی نکنیم؛ نیاز است که آموزش ببینیم و تمرین کنید. رفتار‌های شما عواقب دارد در همین لحظه تمام نمی‌شود و در زندگی کودکان‌تان بارز می‌شود. فکر کنید این دوران خانه‌نشینی و آموزش‌ها مجازی، فرصت طلایی برای دیدن لحظه به لحظه رشد فرزندتان است. از این فرصت به بهترین شکل ممکن استفاده کنید. ورزش‌های هوازی و یوگا، نوشیدن دمنوش‌های آرامبخش و کمی تعلل در واکنش‌ها می‌تواند در کنترل رفتارهایمان ما را یاری کنند.

 


آمنه دقیقی خداشهری روانشناس کودک و نوجوان ، درباره هیجانات دوران نوجوانی گفت:نوجوان از زاویه دید خود و نه از زاویه دید دیگران در حال یادگیری درباره خود، اطرافیان و جهان است؛ بسیاری از احساسات آن‌ها سریع، شدید و زود گذر است و مانند این است که نوجوان کلید هیجانات خودش را پی در پی و سریع خاموش و روشن می‌کند؛ چنین شرایطی از ویژگی‌های طبیعی نوجوانی و بخشی از الگوی رشد  هنجار است، معمولا معضل زمانی رخ می‌دهد که والدین نیز مانند فرزند نوجوان خود برآسفته شوند و پاسخ شدید به رفتار‌های او دهند که وضعیت  برای هر دو وخیم می‌شود.

او تصریح کرد:برای هر نوجوانی مهمترین موضوع این است که ثابت کند دیگر کودک نیست؛ نوجوانی یک‌مرحله رشدی است که باید طی شود. ما این اعتقاد را نداریم که یک مرحله رشدی یا یک موقعیت می‌تواند شخص را تغییر دهد بلکه شرایطی را ایجاد می‌کند تا ویژگی‌ها و رگه‌های قبلی خود را نشان دهد؛ نوجوانی مرحله آزمون است، آزمون آمادگی برای رویایی شجاعانه با چالش‌ها یا تکالیف زندگی بزرگسالی، براساس آنچه از پیش ساخته است.

این روانشناس کودک و نوجوان افزود: هنگامی که نوجوان با مشکلات و چالش‌هایی از قبیل طرد شدن از گروه همسالان، شکست تحصیلی و دست و پنجه نرم می‌کند، کاربرد عبارات دلخوش کننده و عادی ساز مانند مساله مهمی نیست» یا من نمی‌فهمم چرا مساله به این کوچکی اینقدر تو را ناراحت کرده» کارساز نیست. هرچه بیشتر هیجانات انکار شود، نوجوان بیشتر به این هیجانات توجه کرده و تجربه می‌کند.

دقیقی خداشهری بیان کرد: از طرفی سخنرانی و نصیحت کردن و کاربرد عباراتی از قبیل من که به تو گفتم» یا اگر به حرف من گوش داده بودی این اتفاق نمی‌افتاد» منجر می‌شود که نوجوان سخت‌تر با شرایط موجود کنار بیاید. آنچه در این شرایط حائز اهمیت است، حضور داشتن در کنار نوجوان و کنجکاو بودن نسبت به آن چیزی است که او را ناراحت کرده است. حضور داشتن به معنای تماس چشمی، توجه تمام قد نسبت به صحبت‌های او، تغییر حالات به یک چهره کنجکاو، سوال پرسیدن و تاکید کلامی و در نهایت کمک به ارائه راهکار برای حل مشکل پیش آمده است.

 


وقتی تصمیم به ازدواج می‌گیرید باید بپذیرید که وارد یک خانواده بافرهنگ و دیدگاه‌های تقریباً متفاوتی می‌شوید؛ درست است که در ازدواج با تحقیق، صحبت‌های مکرر و رفتن به مشاوره تا حد زیادی شناخت بین طرفین حاصل می‌شود، اما این شناخت‌ها صددرصدی نخواهد بود و گاهی اختلافات در زمینه عدم تناسب فرهنگی مشکل‌ساز خواهد شد؛ بنابراین تعیین اولویت‌های فرهنگی در ازدواج و پیشگیری از ایجاد مشکلات و نحوه مدیریت اختلافات فرهنگی ازجمله نکات مهمی است که باید موردتوجه قرار بگیرد.

محمدرضا کمن روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه تهران  درباره عوامل مختلف اختلاف فرهنگی اظهار کرد: تبلور بیرونی فرهنگ اغلب به شکل یکسری آیین‌های مذهبی، آداب و رسوم، آداب اجتماعی، خصلت‌های نژادی و طبقاتی و حتی نوع گویش و پوشش شکل می‌گیرد که در هریک از این موارد اگر اختلاف وجود داشته باشد، می‌تواند برای هر دو طرف و حتی خانواده‌هایشان مسئله‌ساز شود.»

این روانشناس در مورد ازدواج باوجود اختلاف فرهنگی معتقد است: تناسب فرهنگی یکی از نکات مهم و تأثیرگذار در ازدواج است. درحالی‌که اغلب افراد هنگام ازدواج بیش از فرهنگ به‌تناسب اجتماعی اهمیت می‌دهند، اما نظر من این است که اختلاف فرهنگی خیلی بیشتر مسئله‌ساز می‌شود و در بیشتر موارد، نیتی خانواده‌ها بیش از اینکه از عدم تناسب اجتماعی باشد از عدم تناسب فرهنگی نشاءت می‌گیرد چرا که تفاوت فرهنگی در هر کدام از موارد فوق، سبک زندگی را متفاوت می‌کند و وقتی سبک زندگی متفاوت شود، طبیعتاً انتظارات فرد با عملکرد طرف مقابل ناهمخوان شده و اختلافات دقیقاً از همین‌جا شروع خواهد شد.»


سطح انتظارات خود را کاهش دهید
افراد قبل از ازدواج باید هدف از ازدواج را به‌درستی مشخص کنند، زیرا اگر هدف و نیت آنان درست نباشد، به‌راحتی از خط خدا خارج شده و زندگی دچار اختلاف می‌شود

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: شما با سبک و فرهنگ خاصی تربیت شده‌اید و انتظار دارید که طرف مقابلتان هم مثل شما عمل کند؛ بنابراین زمانی که او مطابق فرهنگ شما عمل نمی‌کند، حالتان بد می‌شود؛ در این صورت یا باید همسرتان را با خود همراه کنید که این روش به‌سرعت محقق نخواهد شد و یا باید روی خودتان کار کنید و سطح انتظارتان را پایین بیاورید؛ این به معنای این نیست که شما هم مثل او شوید بلکه شما با خوب رفتار کردن باید الگو شوید، زیرا خوبی نیازی به اثبات کردن ندارد و ناخودآگاه برای اطرافیان الگو خواهد شد؛ بنابراین در چنین شرایطی فرد باید خوب باشد و درعین‌حال از طرف مقابل انتظاری نداشته باشد.»


باور‌های مذهبی‌تان را به هم نزدیک کنید
کمن در رابطه با همراه کردن همسر در زمینه اختلافات فرهنگی می‌گوید: ریشه سبک زندگی فرهنگی به دو چیز برمی‌گردد؛ باور‌های مذهبی و خصلت‌های قومی-نژادی. خصلت‌های قومی-نژادی در وجود فرد نهفته است و خیلی نمی‌توان بر روی آن‌ها اثر گذاشت، اما چیزی که می‌تواند اختلافات فرهنگی را تعدیل و تنظیم کند، باور‌های مذهبی است؛ هرچقدر دو نفر بتوانند باور‌های مذهبی‌شان را به هم نزدیکتر و همسوتر کنند، فرهنگ تغییر خواهد کرد؛ بنابراین مهم‌ترین و مؤثرترین مؤلفه در تغییر سبک زندگی افراد، باور‌های مذهبی است.»


کمن در پایان تأکید می‌کند: بزرگ‌ترین اختلافات فرهنگی حل خواهد شد، به‌شرط آن که در زندگی محور خدا باشد. اگر زن و شوهر‌ها محور سبک زندگی را رضایت خدا و نحوه زندگی اهل‌بیت قرار دهند، ناخودآگاه به هم نزدیک خواهند شد و این باعث می‌شود تا اختلافات فرهنگی کمتر شده و لذت زندگی بیشتر شود.»


 مهناز فتاحی مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه  با بیان اینکه استفاده زیاد کودکان و نوجوانان از تبلت و تلفن همراه می‌تواند آسیب های جسمی و روحی را متوجه سلامت آنها کند، گفت: خانواده‌ها باید برنامه‌ریزی داشته و بچه‌ها را در استفاده از تلفن‌همراه به حال خود رها نکنند.

فتاحی با بیان اینکه استفاده کودکان و نوجوانان از تلفن همراه باید محدود و زیر نظر بزرگترها باشد تا آنها به سمت هر محتوایی کشیده نشوند، اضافه کرد: اگرچه فضای مجازی می تواند در صورت استفاده مفید دستاوردهای زیادی برای فرد به همراه داشته باشد، اما به همان میزان سودی که می تواند داشته باشد در صورت استفاده نادرست ممکن است فرد و به ویژه کودکان و نوجوانان را در معرض آسیب هایی قرار دهد.

فتاحی با توصیه خانواده‌ها برای گرایش به قصه گویی به عنوان یک ابزار پرجاذبه تربیتی، اضافه کرد: خانواده ها می‌توانند کودکان و نوجوانان را جذب قصه کرده و ضمن استفاده از کارکردهای تربیتی قصه، فرزندشان را از گوشی تلفن همراه هم دور کنند.

وی همچنین با اشاره به جاذبه بالای بازی های حرکتی در مقایسه با بازی‌های مجازی، گفت: وقتی کودک یا نوجوانی لذت بازی کردن در دنیای واقعی را بچشد، خیلی اقبالی به بازی در فضای مجازی نخواهد داشت. گاهی یک توپ می تواند کودک را از تلفن همراه و همه جاذبه‌هایش دور کند.

فتاحی اضافه کرد: بازی‌های جذاب دیگری مثل بازی‌های عروسکی را نیز فقط با دو عروسک ساده می توان انجام داد که مناسب خانه‌های آپارتمانی امروز هم هست.

 


سیما فردوسی روانشناس و مشاور حوزه کودک و نوجوان با اشاره به افزایش استفاده از پلتفرم‌های عرصه ویدئوهای درخواستی در اینترنت توسط کودکان و نوجوانان در روزهای قرنطینه خانگی، بیان کرد: خانواده در این روزها باید برنامه‌ریزی داشته باشد که بچه‌ها به حال خود رها نباشند و نوعی زمان‌بندی منظم را بوجود بیاورند که کودکان در نوعی هرج و مرج به سمت هر مصرف محتوایی کشیده نشوند.

فردوسی با توصیه به خانواده تصریح کرد: خوب است که خانواده‌ها در کنار فرزندانشان باشند و به بچه‌ها در این زمینه آگاهی بدهند. والدین باید در جریان آنچه بچه‌ها استفاده می‌کنند باشند و در موارد وم ورود کنند. بچه‌ها به حال خود رها نباشند و دسترسی به هر محتوایی در این پلتفرم‌ها برایشان به شکل سامان یافته‌ای انجام شود.

با روانشناس و جامعه‌شناس تعامل داشته باشید

این روانشناس با اشاره به محتوای برخی از این فیلم و سریال‌ها اظهار کرد: بسیاری از این محتواها و محصولات باید بومی‌سازی شوند شاید سریالی یا انیمیشن‌هایی عرضه شود که مناسب فرهنگ ما نباشد و نباید سراسیمه و شتابزده هر محتوایی را به صرف جذاب بودن برای مخاطب داخل ارائه کنیم.

وی در هشدار دیگری به صاحبان پلتفرم‌ها اظهار کرد: کسانی که متولیان این قضیه هستند باید روانشناسان و جامعه‌شناسان را دعوت کنند و با آن‌ها م داشته باشند. این یک ضرورت است که نوعی تعامل در این زمینه وجود داشته باشد. برای عرضه یک سریال یا فیلم باید با کار کارشناسی انجام شود تا خانواده هم بتواند با خیال راحت اجازه دهد کودکشان از این محتوا استفاده کند.

خطر در کمین کودکان ساکت و موبایل به دست

این مشاور کودک تأکید کرد: خیلی از والدین بابت این موضوعات نگران هستند، خیلی‌ها هم انتقاداتی دارند اما دستشان کوتاه است چون نمی‌توانند کودک را در استفاده از این محتوا کنترل کنند و البته امکان‌پذیر هم نیست. باید خیال والدین در این زمینه به گونه‌ای راحت شود.

وی در پایان با اشاره به خطری که در کمین کودکان و استفاده آن‌ها از موبایل‌ها برای تماشای محتوای فیلم و سریال‌هایی که بدون رده‌بندی سنی ارائه می‌شوند، تصریح کرد: باید این نظارت‌ها از طرف ارگان بالاتر و پرقدرت‌تری انجام بگیرد. والدین این روزها بیشتر درگیر مسائل اقتصادی، معیشتی، ترس و نگرانی هستند و شاید همین که ببینند فرزندشان گوشه‌ای نشسته و ساکت است و مشغول بازی با موبایل است حس کنند خوب است درحالی که برعکس اتفاقات ریشه‌ای‌تری ممکن است در این موقعیت‌ها رخ دهد.

 


یک روانشناس به علایم بیش فعالی کودکان اشاره کرد و گفت: درمان بیش فعالی و عدم تمرکز به دو صورت دارو درمانی و روان درمانی انجام می شود.

سارا سوری در مورد بیش فعالی گفت: اغلب افراد وقتی در مهمانی‌ها کودکی را می‌بینند که پر تحرک است فوری برچسب بیش فعالی را به کودک می‌زنند و در دید آنها هر کودکی که شیطنت کند بیش فعال است و بالعکس ما در کلینیک‌ها شاهد این هستیم که کودکانی با ظاهر بسیار آرام بیش فعال تشخیص داده می‌شوند.

او نیز گفت: بیش فعالی یک اختلال در رشد کودکان است که با پر تحرکی و نقص در توجه خود را نشان می‌دهد و کودکی ممکن است فقط کمبود توجه داشته باشد و آیتم پر تحرکی را نداشته باشد یا برعکس یا اینکه هر دو را همزمان با هم داشته باشد. در این مقاله ابتدا ما درباره بیش فعالی از نوع پر تحرکی می‌خواهیم صحبت کنیم و دلایل بروز و روش‌های درمان را بررسی کنیم.

وی افزود: بیش فعالی از نوع پر تحرکی معمولاً از همان سال‌های اولیه رشد کودک نمایان می‌شود به طوری که کودک آرام و قرار ندارد و حرکات اضافی مانند پیچ و تاب خوردن، ول خوردن، یا دویدن و پریدن در این کوکان خیلی بیشتر از کودکان عادی می‌باشد البته باید توجه داشت که در سنین ۱ تا ۳ سالگی کودکان به طور طبیعی از سطح فعالیت بالاتری نسبت به سنین دیگر قرار دارند. رفتارهای تکانشی که هیچ برنامه و هدفی پشت آن نیست نیز در این کودکان زیاد می‌باشد. مثلاً هنگام نشستن بر سر میز غذا به یک باره کودک چیزی را پرتاب می‌کند یا از روی یک صندلی یا میز بلند خود را پرتاب می‌کند. والدین میگویند انگار یک موتور به این کودک بسته شده که هیچ وقت خسته نمی‌شود.

این روانشناس ادامه داد: این کودکان توانایی نشستن و انجام دادن یک کار و فعالیت آرام مثل نقاشی کردن و یا ساخت لگو را ندارند زیرا سریع حوصله شأن سر می‌رود. اغلب روی صندلی در حال بازی کردن یا تکان دادن دست و پای خود هستند یا حتی وقتی در حال تماشای تلویزیون هستند پشتک می‌زنند، تکان می‌خورند. این بچه‌ها اصلاً تحمل ماندن در یک صف و نوبت را ندارند چرا که زمان برای آنها بسیار سخت وطولانی می‌گذرد و بنابراین منتظر ماندن در مطب دکتر یا در صف فروشگاه برای آنها بسیار طاقت فرسا است و در چنین مواردی حتی ممکن است کودک دست به پرخاشگری بزند. از دیگر مؤلفه‌های حائز اهمیت در اختلال بیش فعالی (پر تحرکی) این است که کودکان اغلب کارهای خطرناک و آسیب زا چه با خود و چه با دیگران و یا چه با اشیا، را دارند. وسایل خانه را خراب می‌کنند و معمولاً اسباب بازی سالمی ندارند و همان روزهای اول اسباب بازی را شکسته یا خراب می‌کنند. در واقع مغز این کودکان خطر را واقعی برآورد نمی‌کند.

سوری افزود: کودکان بیش فعال وسط صحبت‌های دیگران می‌پرند و نمی‌توانند تا آخر یک جمله منتظر باشند تا صبحت والد یا معلم تمام شود. این کودکان کارهای نیمه تمام زیادی را رها می‌کنند و به اصطلاح از این شاخه به آن شاخه زیاد می‌پرند..

وی به اختلال کمبود توجه که زیر شاخه بیش فعالی محسوب می‌شود اشاره کرد و گفت: ممکن است کودک خیلی آرام و ساکت به نظر برسد که در این نوع بیش فعالی فقط تمرکز کودک بسیار پایین است این کودکان وقتی با آنها صحبت می‌شود گویی اصلاً گوش نمی‌دهند یا متوجه صحبت شما نمی‌شوند. مدام وسایل خود را در مدرسه گم می‌کنند یا جایی می‌گذارند و اغلب فراموش کار می‌باشند. وقتی آنها را برای انجام کاری یا آوردن شیء به اتاق می‌فرستند بدون انجام دادن کار بر می‌گردند. دیکته آنها پر از اشتباهات گوناگون و مختلف و غیر تکراری ست. معمولاً کلمات را جا می‌اندازند یا در عملیات ریاضی با اینکه پاسخ درست را می‌دانند اما جواب غلط می‌نویسند. آستانه تمرکز این کودکان خیلی کم می‌باشد و نمی‌توانند به طور مستمر روی یک تکلیف تمرکز کنند.

این روانشناس در مورد علت بروز اختلال بیش فعالی گفت: عوامل زیادی در اختلال بیش فعالی مؤثر است که از جمله مهمترین آنها می‌توان به ژنتیک اشاره کرد. علت دیگر ضربه به سر در دوران اولیه کودکی می‌باشد و یا اینکه تب بالای ۴۰ درجه‌ای که ۲۴ ساعت طول بکشد. از طرفی عفونت گوش میانی در دوران کودکی نیز می‌تواند یکی از عوامل زمینه ساز این اختلال باشد، آلاینده‌های زیست محیطی از جمله سم‌های کشاورزی آلودگی هوا و. نیز در این اختلال مؤثر است. استرس مادر در دوران بارداری و همچنین عدم هماهنگی پدر و مادر در تربیت نیز در بروز بیش فعالی تأثیر دارد.

وی افزود: در خانواده‌های سختگیر یا خانواده‌هایی که قوانین بسیار سهلگیرانه دارد، بیش فعالی می‌تواند محصولی از این خانواده‌های آسیب زا باشد. از طرفی دیگر زندگی آپارتمان نشینی باعث فقر فضا و بازی برای کودکان است که این در حالی است که هر کودک برای بازی به فضایی نزدیک به ۳۰۰ متر نیاز دارد تا بتواند تخلیه انرژی کند.به همین جهت ما می‌بینیم که بیش فعالی در مناطق روستایی که کودکان آزادی عمل بیشتر و فضای آزاد بیشتری برای فعالیت دارند، کمتر دیده می‌شود.

وی در پاسخ به این سوال که چه زمانی برای درمان مراجعه کنیم تاکید کرد: درمان بیش فعالی و عدم تمرکز به دو صورت دارو درمانی و روان درمانی می‌باشد. اگر شدت اختلال به حدی باشد که کودک کارهای پر خطر بسیاری انجام دهد و یا فعالیت‌های اجتماعی تحصیلی و ارتباطی کودک تحت‌الشعاع قرار گیرد از جمله عملکرد تحصیلی پایین باشد یا روابط با همسالان محدود شود، باید برای درمان مراجعه کرد. دارو حتماً باید زیر نظر روان پزشک مصرف شود و روان درمانی توسط روان شناس متخصص کودک انجام شود. در صورتیکه که اختلال متوسط تا ضعیف باشد تنها با آموزش خانواده و کودک می‌توان این اختلال را کنترل کرد.بسیاری از کودکان بیش فعال به صورت خود به خود در سنین نوجوانی بهبود پیدا می‌کنند. اما در صورت مشاهده علائم این اختلال بهتر است والدین با روان شناس کودک در تماس باشند.

 

 

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

عرفان ترانه آرشیو مقالات خون سپید file دانستنیها هّساره واران زندگی در کره جنوبی طراحی سایت در کاشان بهترین سایتهای بازی ps4 منتظران ظهور فروش سنگ مرمریت ساختمانی و صادراتی